سینرژی چیزی است که از نیستی به دنیای هستی پا میگذارد. شما به تنهایی نمیتوانی یک ماشین را از زمین بلند کنی. دو نفره هم سخت است. سه نفر که باشید یک تکانی میخورد، اما جادو زمانی رخ میدهد که ۴یا ۵یا تعداد بیشتری هماهنگ با هم برای بلند کردم ماشین زور بزنید. آن وقت است که معجزه رخ میدهد و حاصل ۲+۲دیگر ۵است. آنجاست که ناممکن، ممکن شده و رویاهای دور از دسترس رنگ حقیقت میگیرند. نکته این است که هیچ یک از آن ۴نفر به تنهایی هرگز نمیتوانستند ماشین را از زمین بلند کنند! و تنها راه دستیابی به این رویا کار گروهی بود و ما بعضی وقتها قدرت کار گروهی را نادیده میگیریم.
از قدیم که تشویقمان میکردند کار گروهی انجام دهیم، دلیلش را دوستی و محبت و غیره میگفتند. ما هم توی دلمان میگفتیم دوستی رو میخوام چیکار؟ چرا باید کاری که خودم میتونم انجام بدم رو با کسی تقسیم کنم؟ آنها یادشان رفت بگویند گاهی تنهایی نمیشود کاری را انجام داد و تنها راه انجامش کار گروهیست.
ما چاره ای جز این نداریم و باید یاد بگیریم که با هم هماهنگ و یکراستا نیرو وارد کنیم تا نتیجه بگیریم.نام این معجزه سینرژی (Synergy) است. سینرژی یا هم افزایی میگوید:
کارکرد جمع دو یا چند نفر که برای رسیدن به هدفی مشترک، یکدیگر را یاری میدهند، همواره بیش از مجموع کارکرد تک تک آنهاست.
یعنی با یکدیگر کارهایی را میتوان انجام داد، که تنهایی هرگز توان انجامشان را نداریم. به راستی که راز نهفته در آن چوبها که پدر آن داستان به دست فرزندانش داد تا اتحاد را بیاموزند همین بود. در واقع او کارکرد سینرژی را به آنها آموخت:
تنها که باشی میشکنی. ولی با هم که باشیم نخواهیم شکست ...