۱۳۹۴/۶/۱۱ ۱۵:۲۹


از چه موقع دغدغه کارآفرینی داشته باشیم؟!

خواهرزاده خردسالی دارم که میپرسد "دایی شغل‌ات چیست؟"، "شغل‌ات سفر رفتن است؟!"
یکی از دغدغه‌های همه انسان‌ها در جوانی بحث اشتغال و کار است ولی چگونه است که کودکان نیز هوشمندانه و به اعتقاد من امروز به قدرت اثر رسانه‌ها فعال‌تر به تحلیل شغل و کار اطرافیان خود می‌پردازند؟ انگار آنها نیز مانند جوانان دایم به کلاس‌های مشاوره انتخاب رشته تحصیلی، دوره آموزشی چگونه شغل مناسب‌ام را بیابم، کلاس رزومه نویسی و کارگاه‌های آموزشی کارآفرینی می‌روند و دغدغه شناخت شغل‌ها را دارند.
به راستی آرزوهای شغلی آنها چگونه شکل می‌گیرد؟ چگونه قالب‌های کلیشه‌ای دکتر، مهندس، معلم و خلبان در ذهن آنها می‌شکند؟ چگونه و چطور با ساختارها و مفاهیم جدید کسب وکار آشنا می‌شوند؟ از کجا و چطور شروع می‌کنند؟
من کار را تابستان‌ها و در مغازه پدری اغاز کردم؛ از نوجوانی دغدغه کار داشتم، پدرم فروشگاه پوشاک داشت من هم با آنکه دوست داشتم به کلاس‌های ورزشی و بازی بپردازم ولی ایام تابستان را در فروشگاه سپری می‌کردم و گاهی پدر به طور کامل کار را به من می‌سپرد تا جایی که در سال 1375 پدر تصمیم گرفت وارد کار تولیدی شود و تابستان‌ها مدیریت فروشگاه بر عهده من بود . پس از آن هم در کارخانه با وی همکاری می‌کردم و از سن 15 سالگی با گرفتاری‌های کار تولیدی آشنا شدم و به این نتیجه رسیدم که علاقه من به فروش بیشتر از کار تولیدی است. تجربه فروش و تولید از نوجوانی تا دوران پس از دانشگاه باعث شد که تصمیم به ایجاد شغلی مستقل بگیرم.
جستجوگری و تلاش برای اشتغال آن هم در نوجوانی، ویژگی است که به نظر می‌آید خانواده‌ها نقش بسیار مهمی در آن ایفا می‌کنند. در واقع این آموزه‌ها، تجارب و نگرش‌ها به اشتغال است که به کمک فرد می‌آید که چه شغلی را انتخاب کند؛ آیا کارآفرین شود؟ یا مغازه‌دار، تکنسین و...
ما در جامعه‌ای زندگی می‌کنیم که همه تو را به قانع شدن به داشتن آب باریکه هدایت می‌کنند، جامعه‌ای که دایره امن را برایت تجویز می‌کند و به کودکان، نوجوانان و جوانان در مشاوره انتخاب رشته تحصیلی و پس از تحصیلات در مشاوره انتخاب شغل، پیشنهاد گزینه دایره امن را می‌دهد. جوانان از خود می‌پرسند فلان فامیل که مدیر یا کارمند فلان اداره است انتخاب بهتری کرده است یا من که شغل تکنسین برق یا کارآفرینی و سختی‌های آن را انتخاب کرده‌ام؟!

 

خود اشتغالی و کسب و کار بیش از سرمایه کلان به پشتکار، قدرت ریسک خلاقیت، تحمل ابهام، صبوری و نوع دیدگاه شما به کار و زندگی نیاز دارد


گاهی اگر برخی از افراد با وجود توانمندی‌های فراوان و برخورداری از مهارت‌های گران‌بها در کارآفرینی موفق نمی‌شوند و یا اصلا هرگز به دنبال کارآفرینی نمی‌روند به دلیل نگرش اشتباهی است که از خانواده به آنها انتقال پیدا کرده است. زیرا کار خوب را استخدام در یک سازمان دولتی تعریف کرده‌اند و سال‌ها یک کار دولتی را جستجو می‌کنند و وقتشان صرف قبولی در آزمون‌های استخدامی می‌شود. بسیاری نیز سرانجام به استخدام سازمان‌های دولتی یا خصوصی در می‌آیند، اما بعد از چند سال وقتی تجارب جدیدی به دست می‌آورند و با گروه‌های کاری مختلف آشنا می‌شوند تازه زمان حسرت خوردنشان فرا می‌رسد. حسرت اینکه داشتن یک کار مستقل چه به لحاظ لذت از کار، درآمد و اعتبار اجتماعی بسیار ارزشمندتر از کار دولتی است. اگر چه آنها در آن زمان هم فقط ظاهر یک کار کارآفرینانه را می‌بینند و از دشواری های درآمدزایی در کارآفرینی و ابهام¬ها آگاه نیستند. در نتیجه همیشه حسرت می‌خورند و برای تسکین خود نیز می‌گویند افرادی که شرکت دارند از پول پدرشان استفاده کرده‌اند و اگر پدرشان کمک نمی‌کرد آنها سرمایه این کار را نداشتند.
رویاهای کارآفرینانه، استقلال مالی و فکری در بهترین حالت زمانی محقق می‌شود که فرد به لحاظ حرفه‌ای و درآمدی به جای آنکه در استخدام کسی باشد، امکان مدیریت و اشتغال حداقلی دیگران را فراهم کند. این امکان به ظرفیت‌های روحی، مهارت‌های ارتباطی و مزیت‌های فردی نیاز دارد. باید تاکید کرد که خود اشتغالی و کسب و کار بیش از سرمایه کلان به پشتکار، قدرت ریسک خلاقیت، تحمل ابهام، صبوری و نوع دیدگاه شما به کار و زندگی نیاز دارد. پس برای تحقق رویاهای خود برای ساخت این ظرفیت‌ها اقدام کنید.

 

فردازی را دنبال کنید:

حامیان فردازی:

  • کانون فرهنگی آموزش - قلم چی
  • راهکارهای راهبردی فرداد
  • دانا
  • مجتمع آموزشی راهبرد
  • آموزش و پرورش شهرستان قروه
  • اتحادیه انجمن‌های اسلامی شهرستان قروه